English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1635 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
super- U کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
minicomputer U کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
underflow U نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است
back end network U اتصال بین کامپیوتر main frame و یک رسانه ذخیره سازی عظیم با سرعت بالا یا سرور فایل
array U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
arrays U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
processor U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
hand-held U کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
vlsi U مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity U حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
generals U ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
general U ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
ultra high frequency U بسامد بسیار بسیار زیاد
u.h.f. U بسامد بسیار بسیار زیاد
gpr U ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
coprocessor U پردازندهای که نتایج عملیات ریاضی را سریع تر از بخش ALU از CPU انجام میدهد
advanced U بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
complex U بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
complexes U بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
reliability U [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
failure safety U [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
state-of-the-art U بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process. U این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
internal wrenching bolt U پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
gallium arsenide U ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
greeked U نوع نوشتاری با نوک بسیار ریز برای نمایش دقیق که به صورت یک خط نشان داده میشود و نه حروف جدا
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
scsi U استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی
small computer systems interface U واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
precedence U قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
green phosphor U فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
Thank you for your understanding and your patience. U از شما برای درک و شکیبایی شما بسیار سپاسگزارم.
jobs U استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
job U استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
VRAM U حافظه سریع با دستیابی تصادفی برای ذخیره تصاویر تولید شده در کامپیوتر یا دیجیتالی
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
rollover U استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
crunches U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crunched U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crunch U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
fielded U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
dma U اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
escape character U کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
multifarious U بسیار
multiped U بسیار پا
rotten <adj.> U بسیار بد
abundant U بسیار
very little U بسیار کم
an abundance of U بسیار
many U بسیار
not a lettle U بسیار
very U بسیار
far U بسیار
precious U بسیار
plenty U بسیار
terrible <adj.> U بسیار بد
galore U بسیار
lousy <adj.> U بسیار بد
awful <adj.> U بسیار بد
sorely U بسیار
so mush U بسیار
powerfully U بسیار
parlous U بسیار
awfully U بسیار
sadly U بسیار بد
numerous U بسیار
muckle U بسیار
desperate U بسیار بد
mickle U بسیار
mickle or muckle U بسیار
oftentimes U بسیار
all U بسیار
overly U بسیار
lot U بسیار
by far U بسیار
far and away U بسیار
all- U بسیار
multiplicity U بسیار
ever so U بسیار
detestable U بسیار بد
unco U بسیار
lashongs U بسیار
much U بسیار
seldom U بسیار کم
beastby U بسیار
out and a way U بسیار
longeval U بسیار زی
sopping U بسیار
no end of U بسیار
immortally U بسیار
thousand and one U بسیار
clinking U بسیار
poisson distribution U این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
infernality U زشتی بسیار
daylights U بسیار ترسناک
thank you very much U بسیار ممنونم
monstrosity U شرارت بسیار
regiment U گروه بسیار
inappreciable U نامحسوس بسیار کم
addition resin U بسیار افزایشی
regiments U گروه بسیار
addition polymer U بسیار افزایشی
meticulosity U دقت بسیار
polyphagous U بسیار غذا
polyhistor U دانش بسیار
polyhistor U بسیار دانی
prime U بسیار مهم
primed U بسیار مهم
elongated U بسیار بلندولاغر
abysses U بسیار عمیق
primordiality U قدمت بسیار
abyss U بسیار عمیق
multitudes U گروه بسیار
multitude U گروه بسیار
primes U بسیار مهم
prepotent U بسیار توانا
prepotency U نفوذ بسیار
precipitance U تعجیل بسیار
polygonal U بسیار گوشه
polygram U شکل بسیار خط
whacking U بسیار عظیم
whackings U بسیار عظیم
polygonal U بسیار پهلو
all right <idiom> U بسیار خوب
precisionist U بسیار دقیق
ultramodern U بسیار تازه
bulimy U حرص بسیار
abysm U بسیار عمیق
clued-up U بسیار مطلع
cloying U بسیار احساساتی
main U بسیار مهم
monstrosities U شرارت بسیار
punctuality U دقت بسیار
polygon U بسیار پهلو
colossal U بسیار بزرگ
at a great rat U بسیار تند
excessive U بسیار یا بزرگ
tiny U بسیار کوچک
tiniest U بسیار کوچک
at a premium U بسیار مطلوب
ambrosial U بسیار مطبوع
amazedly U باشگفت بسیار
tinier U بسیار کوچک
thoroughgoing U بسیار دقیق
hunky dory U بسیار خوب
heart break U اندوه بسیار
heavy poll U ارا بسیار
sizzler U بسیار گرم
many books U کتابهای بسیار
high strung U بسیار حساس
many persons U مردمان بسیار
hairline rule U خط بسیار نازک
polygons U بسیار پهلو
e. use ful U بسیار سودمند
overpriced <adj.> U بسیار گران
too expensive <adj.> U بسیار گران
well-to-do <idiom> U بسیار ثروتمند
v.l.f. U بسامد بسیار کم
polyphonous U بسیار صدا
herculean U بسیار دشوار
extra U بسیار خیلی
precipitancy U تعجیل بسیار
polyphonic U بسیار صدا
desperate U بسیار سخت
the d. is in him U بسیار شروراست
polysemia U بسیار معنایی
polysemous U بسیار معنی
polystomatous U جانور بسیار
brilliant U بسیار درخشان
be unable to say boo to a goose U بسیار ترسو
at full lick U بسیار تند
at railway speed U بسیار تند
extras U بسیار خیلی
extra- U بسیار خیلی
polystome U جانور بسیار
gelid U بسیار سرد
multitudinously U با گروه بسیار
point device U بسیار درست
high-pitched U بسیار شیبدار
superfine U بسیار فریف
supereminent U بسیار بلند
heartbreak U اندوه بسیار
multisonant U بسیار صدا
multisonous U بسیار صدا
peracute U بسیار سخت
deep read U بسیار خوانده
overweening U بسیار مغرور
polygraphs U بسیار نویس
pianissimo U بسیار اهسته
superheat U بسیار گرم
peracute U بسیار حاد
superb U بسیار خوب
polygraph U بسیار نویس
multidentate U بسیار دندان
pointdovice U بسیار درست
Recent search history Forum search
2New Format
3reza afshar
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1tink and grow rich
1incentive
1affixation
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com